۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

با اجازه دوستان

این روزها با هر کسی روبرو می شوم و یا در فضای مجازی خبر نامزدی ام را می شنوند گویی خبر ساختن بمب اتم در افغانستان را شنیده باشند، به همین مقیاس یا شاید هم بیشتر تعجب می کنند. یکی می گوید: "چقدر بی خبر؟ نامردانه به من نگفتی"، دیگری: "طرفت فلانی است؟!؟!؟!!!! چطوری با او بی خبر نامزد شدی؟"، دیگری: "این خبرها را چرا من حالا می شنوم؟ خیلی ناجوانی"، "- فلانی کیه؟ - نامزدم – عجب!!!!!!" و حتی "خیلی بی خبر و تکان دهنده بود، منی که از همه روابط خبر دارم و خبر می شم و به اصطلاح استخباراتم قوی است از شما هیچ خبری نداشتم".

شاید فکر می کردند منی که برای مشورت در امور زندگی ام فقط خانواده ام برای مهم است باید از آنها هم اجازه می گرفتم، شاید فکر می کردند باید با همه آنها مشورت می کردم و از آنان نظر می خواستم، شاید هم فکر می کردم من حق ندارم انتخابی داشته باشم، .... و اما جواب من در مقابل همه لبخند و خاموشی است و گاهی هم "با اجازه دوستان همسرم را انتخاب کردم".