۱۳۹۹ مهر ۷, دوشنبه

شور و شوق دوباره

 

قرار است برای دومین بار مادرم شوم، شور و شوق زیادی دارم و نگرانی من هر روز بیشتر می شود، فرزند جدید، بهتاش، خانه، کار. چطور باید کنار بیایم، تقریبا چهل درصد نگرانی ام به خاطر کار است، حضرت شوهر یک سالی است بیکار است و معاش من تنها درآمد خانواده، از طرفی نمیدانم بعد از سه ماه آینده قرارداد من تمدید خواهد شد یا خیر، اگر تمدید شود با بارداری ام چه کنم و اگر تمدید نشود با بی کاری و بی درآمدی چه کنیم. بگذریم، چند ماهی از برنامه مان عقب هستیم یعنی نتوانستم در زمان پلان شده باردار شوم. اما با آنهم وقتی جواب آزمایش را گرفتم و داکتر گفت باردارم گل از گلم شگفت و داکتر کناریش از آنچه از صورت من خوانده بود شروع به چک چک کردن کرد و هر دو به من تبریک گفتند. نمی دانم آیلین خواهد بود یا بکتاش اما من می خواهم دختری داشته باشم به نام آیلین، دخترم باید سخت کوش تر از مادرش و با جرات تر از همه باشد او باید خوب بزرگ شود و کارهای بزرگ انجام دهد، آیلین همان ماه درخشان و یا بانوی زیبایی است که است باید چون ماه بدرخشد.

این نوشته شروع دوباره ای است برای نوشتن از هر آنچه می گذرد و خواهد گذشت.