۱۳۹۳ تیر ۲۴, سه‌شنبه

وقتی کارمند دولت باشی ...

سر و صداها برای لغو قانون بیمه اعضای پارلمان افغانستان که دو روز پیش از طرف پارلمان افغانستان تصویب شده بلند شده است و جامعه مدنی افغانستان در تلاش است تا این قانون را لغو کند. در گیر و دار کارهای روزانه و مصروفیت زیاد کاری این روزها،‌ بنا بر تماس ها و معلوماتی که در مورد یکی از برنامه های داشتم باید به یکی از همکاران دولتی می زدم و خواهان معلومات و روشنی بیشتر می شدم.
همکار دولتی محترم چنین مدلل شد: "یک دختر چطور می تواند تنها در اتاقی زندگی کند و به رخصتی های دانشگاه که از طرف دولت صادر شده است، نرود. ما تعدادی را برای یک ماه رخصت کرده ایم." با چنین دلیلی دهانم همچون روزه داران بی آب و نان که گویی هفته ای آب و نانی نخورده اند، باز ماند و در ثانیه ای سیم های مثبت و منفی اعصاب به هم خورد و وضعیت خرابید. چنین شد که با لحنی اعتراض آمیز خواستیم تا معلومات موثق و بروز را تا آخر ساعات کاری برایمان روان کنند. بعد از چند لحظه ای چون بر اعصاب مسلط شدیم، به این نتیجه رسیدیم که:
1.      وقتی کارمند دولت باشی و کمی هم سمتت بالاتر باشد یا نباشد می توانی هر قانونی را زیرپا و هر قراردادی را نادیده بگیری.
2.      وقتی کارمند دولت باشی و کمی هم سمتت بالاتر باشد یا نباشد می توانی برای خودت قانون وضع کنی و گوشت بدهکار هیچ کس نباشد.
3.      وقتی کارمند دولت باشی و کمی هم سمتت بالاتر باشد یا نباشد می توانی راحت دروغ بگویی و کار امروز را به فردا بیاندازی.
4.      وقتی کارمند دولت باشی و کمی هم سمتت بالاتر باشد یا نباشد می توانی بی خیال همه چیز شده و آنچه دلت می خواهد را انجام دهی.
5.      ... و همین طور صدها و هزاران مزایای دیگر.
و بدین نتیجه رسیدیم که:
1.      وقتی کارمند ساده دولتی در ولایتی دورافتاده می تواند هر قراردادی را نادیده و هر قانونی را زیرپا کند، چرا قانون محو خشونت علیه زنان نمی تواند تصویب شود؟ پس می تواند تصویب نشود اصلا چرا تصویب شود؟
2.      وقتی کارمند ساده دولتی در ولایتی دورافتاده می تواند قانون را برای خودش عوض کند و پاسخگو به هیچ کسی نباشد، چرا نمایندگان مردم در پارلمان برای راحتی خویش نمی توانند قانون بیمه را برای خویش تصویب کنند؟ پس می توانند برای خویش قانون بیمه را تصویب کنند اصلا چرا تصویب نکنند؟
3.      وقتی کارمند ساده دولت در ولایتی دورافتاده می تواند دروغ بگوید و کار امروز را به فردا بیاندازد چرا کمیسیون انتخابات نمی تواند تقلب کند و هر روز اعلام نتایج انتخابات را به تعویق بیاندازد؟ پس می تواند به راحتی تقلب کند و نتایج انتخابات را هم اعلام نکند اصلا چرا تقلب نکند و نتایج انتخابات را هم به تعویق نیاندازد؟
4.      وقتی کارمند ساده دولت در ولایتی دورافتاده می تواند خود را بالاتر از هر کسی فرض کند چرا قشر تحصیل کرده نمی توانند در دانشگاه شر به پا کنند؟ پس محصلین می توانند در دانشگاه با سلاح وارد و دیگران را به خاک و خون بکشند اصلا چرا نکشند؟
5.      وقتی کارمند ساده دولت در ولایتی دورافتاده می تواند ...، چرا .....


و آخر هم اینکه "اینجا افغانستان است" و هر کار غیر قانونی و خلاف شدنی است. 

هیچ نظری موجود نیست: