۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

عالمان دهر


این روزها کم کم به این نتیجه می رسم که همه ضرب المثل ها، معقوله ها و تضمین ها معنای برعکس می دهند. مثلا همین "عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل". وقتی که کوچک بودیم طوری بود که هر کسی حرفی را که می زد عمل هم می کرد اما امروز همه فقط حرف می زنند آن هم با کلمات خیلی کلان کلان و به قول معروف لغت پرانی زیاد. وقتی کنارشان بنشینی، تو را اصلا آدم حساب نمی کنند و نمی خواهند با تو حرف بزنند اما خدا کند که یکی از بزرگان دیگر پیدا شود که شما هم در کنار او پای صحبت آقا یا خانم محترم بنشینید و لحظاتی را از سخنان شان بهره مند شوید اما در این چند لحظه شاهد نگاه هایی که به تو می گویند: تو آدم نیستی و هیچ چیز نمی فهمی، خواهی بود.  
اکثر کسانی که (مهاجرین افغانی که در کشورهای همسایه زندگی می کنند و خصوصا آنهایی که لیسانسی هم گرفته باشند) برای کار به افغانستان می آیند، نام خدا اعتماد به نفس شان از صد به هزار می رسد و هرچه انسان در افغانستان هست همه بی عقل، بی کاره، نفهم و ... هستند و فقط آنهایند که  می فهمند و شعور دارند و از آسمان به طرف این افغانستانی ها نگاه می کنند. فقط بلدند حرف بزنند و بزرگ جلوه کنند و خلاصه هر کدام عالم دهراند و چون بلدند که حرفهای کلان کلان و خارج از حیطه عمل شان بزنند متاسفانه از طرف بزرگان مورد حمایت قرار می گیرند و دیگران را به اندازه پشه ای ارزش نمی دهند. و بعضی هایشان که دیگر ظرفیت این همه به به و چهچه را ندارند و داد از روشن فکری و آزادمنشی می زنند از آن طرف روشن فکری نزدیک به افتادن هستند. بحث روی گفته و عملکرد بود که نه من عملکردی دارم و نه اویی که همیشه حرفش را می زند پس دیگر نباید به معقوله ها و ضرب المثل ها و تضمین ها تکیه و اطمینان کرد.

۱ نظر:

شهرزاد گفت...

من معتقدم هیچ کس عالم دهر نیست،همه ما پشه های بی خاصیتی هستیم که دقیقا نمی دانیم داریم چه غلطی می کنیم.اما گاهی آدمها نمی توانند حرفهایشان را دائم همه جا بگویند و فرصت های خاصی پیش می آید تا دقیقا آنچه را که فکر می کنند بر زبان بیاورند.