۱۳۹۵ اسفند ۲, دوشنبه

از جنس دلتنگی

وقتی تلفن را جواب دادم با صدایی بلند و لحنی غضب آلود مواجه شدم، طوری که نتوانستم حتی سلام کنم. شاکی از جواب ندادن و خاموش بودن تلفنم بود در صورتی که همیشه برایشان گفته ام در دفتر کاری ام هیچ شبکه ای به جز ام تی ان آنتن نمی دهد. با همان لحن یک ریز حرف زد و در اخر فقط توانستم بگویم "باشه روان می کنم". و تلفن را قطع کرد. با قطع شدن تلفن نمی دانم چرا اشکهایم سرازیر شد.
شوهر از اینکه دگرگونی حال و اشکهایم را دید، پرسید: "کی بود؟"
- فلانی
- چی گفت؟
- هیچی فردا هند میره ولی پول نداره، تا به حال سه هزار و چند صد دالر برای مادرم مصرف کرده ... (همه این حرفها را با بغض و اشک بازگو کردم)
هیچی نگفت و ناراحت تلفنش را برداشت، ترسیدم نکند یک بار برایش زنگ بزند و حرفی بزند. می خواستم بگویم زنگ نزن لطفا ولی اول خواستم مطمئن شوم که زنگ می زند یا نه. زنگ نزد، صفحه فیس بوکش را پایین و بالا رفت و روی پتوی پسرم خوابید. پسرم را بغل کرده بودم تا خودم را سر گرم کنم. پسرم داشت خوابش می برد، پدرش هم خوابش برده بود. پسرم را روی زمین گذاشتم و رفتم دشک ها انداختم تا بروند سر جایشان بخوابند. پسرم را گذاشتم روی دشکش ولی بیدار شد، شوهر را بیدار کردم سر جایش بخوابد رفت و خوابید. لحاف را رویش کشیدم و برگشتم تا پسرم را دوباره بخوابانم ولی قبلش باید گروپ را خاموش می کردم و لوازم مورد نیاز نصف شب را هم دم دست می گذاشتم. چراغ را خاموش کردم و قبل از این که پسرم را بردارم تا شیر دهم به خواهرم پیام دادم چون حدس می زدم که به او هم زنگ زده است. انترنت کار نمی کرد و مرا بیشتر عصبانی می کرد. همان طور که پسرم را شیر می دادم تلفن در دست منتظر جواب خواهرم بودم. بالاخره انترنت درست شد و چند جمله ای رد و بدل کردیم.
آن وقت هایی را یادم آمد که معاش زیادی می گرفتم و خرج و مخارج همه را می دادم بدون اینکه حتی برای کسی حساب و کتاب کنم. امسال سالی بود که معاشم خیلی پایین آمده است و از طرفی قرضداری، خرج خانه خودمان و خانواده پدری شوهر و و و. شاید این نداری های من باعث شده بود که حرفهایش برایم سنگین تمام شود و آنگونه اشکهایم سرازیر شود. تصمیم گرفته بودم از هر جایی می شود پولی تهیه کنم باید قرض می کردم و برایش می فرستادم اما این پول را از کجا می توانستم تهیه کنم؟ تا صبح خوابم نبرد و به این فکر می کردم که پول را از کجا باید پیدا کنم.


هیچ نظری موجود نیست: